هادیشهر
کلیاتی در باره محال گرگر ، تاریخ و سرنوشتاین منطقه ، بزرگان ادیبان شاعران و کلاً در باره گذشته و حال و ...مطالب خواندنی گوناگون و متنوع...

این مطلی  از وبلاگکمکی آراز میباشد

نامه علی بلوری نواده دختری شهید میرزا علی، شهید گمنام پاسگاه قره بلاغ

من نوه دختري ژاندارم شهيد ميرزاعلي هستم كه در شهريور1320ودرپاسگاه مرزي قره بلاغ جلفا قهرمانانه مدت 3ساعت همانطور كه برسنگ مزارش درج است جلوي متجاوزين به ميهن ايستاده وشهادت را به تسليم شدن مقدم وشربت شهادت نوشيده است.
وهنوز پس از گذشت 69سال واندي مادرم موفق به حاضرشدن بر خاك پدر شهيدش نشده است .واز كل فاميل تنها من 3سال پيش توانست از انجا ديدن نموده وبر تربت پاك ان شهيد فاتحه اي بخوانم.و به مادرم قول دادم ارديبهشت ماه امسال ايشان را برسر خاك پدر شهيدش ببرم.

متاسفانه چند سالي است كه پاسگاه مزبور و مزار ان شهيد متروك شده ودر حال تخريب است.اگر عمري باشد و خدا يار تصميم دارم مزار پدر بزرگ شهيدم را مرمت وباز سازي نمايم .

ژاندارم شهيد وفداكار ميرزا علي كه نام كامل ايشان ميرزا عبدلعلي نعمتي فرزند ملا مرتضي از اهالي توابع شهرستان مراغه بوده ودر خانواده اي مذهبي متولد و رشد ونمو يافته ودر ژاندارمري آن زمان در منطقه جلفا مشغول به خدمت شريف سربازي و حراست از سرحدات كشور گرديد.
در جنگ جهاني دوم، زماني كه متفقين به قصد كمك رساني به شوروي از طريق خاك ايران، با وجودي كه ايران اعلام بي طرفي كرده بود، خاك ايران را از شمال وجنوب اشغال كردند به درجه رفيع شهادت نائل آمد.وشرح چگونگي شهادت وي بدين گونه بوده كه وقتي ارتش روس در اقدامي هماهنگ با ساير قواي متفقين كه از جنوب وارد خاك ايران شدند،در سپيده دم سوم شهريور ماه سال 1320 شمسي از شمال كشور و پس از گذشتن از رود ارس وبه شهادت رساندن سه سرباز ژاندارمري در مدخل پل آهني،شهر جلفا را زماني كه مردم در خواب بودند، تصرف كرده و به قصد اشغال ساير نقاط كشوراز ميان تنگه اي مابين كوههاي منطقه ميگذشتند ،به پاسگاه مرزي موسوم به قره بلاغ كه بنام روستائي در بالادست بود،مي رسند وبوسيله بلند گو به ماموران پاسگاه كه كاملآ مسلط بر تنگه بودند پيام مي فرستند و از آنها ميخوهند كه تسليم شوند.



هم قطاران شهيد كه ارتش روس را در مقابل خود ديده وعزم آنها را براي عبور از منطقه و اشغال ايران مي بينند همگي تسليم مي شوند و از شهيد ميرزاعلي هم مي خواهند كه تسليم شود. وليكن ايشان تسليم نشده و با مسلسلي كه داشتند در پاسگاه سنگر گرفته و جلوي مهاجمان ارتش روس به مدت سه ساعت مقاومت مي نمايند .ارتش روس با توجه به استحكام و تسلط پاسگاه موفق به از پا درآوردن ايشان نمي شود پاسگاه و محل استقرار شهيد را به توپ بسته و ايشان رابه شهادت مي رسانند .

مردم منطقه كه رشادت و جانفشاني شهيد ميرزاعلي را ديده بودند پس از گذشتن ارتش شوروي وي را در محل شهادت دفن نموده ودولت نيز بعدها روي مزار ايشان سنگ نوشته بزرگي با مضمون ذيل ميگذارد:
« آرامگاه ژاندارم شهيد و فداكار ميرزاعلي كه در شهريور ماه 1320 شمسي در جلوگيري از تجاوز مهاجمين بخاك ميهن عزيز مدت سه ساعت مقاومت نمود و تسليم نشد و با آغوش باز مرگ را بر تسليم شدن مقدم و شربت شهادت نوشيد»

آري خطه دلاور پرور آذربايجان از اين نام آوران كم نداشته و من افتخار ميكنم كه يكي از آنها يعني شهيد ميرزاعلي پدربزرگ من بوده است .

نگارش در تاريخ جمعه 13 اسفند 1389برچسب:علمدارگرگر, محال گرگر, هادیشهر , شهرستان جلفا , توسط آراز
این شعر را با تغییر دادن قسمتهایی از شعر ( اردوبادین وصفی عندلیب قره جا داغی ) به صورت زیر در وصف هادیشهر نوشته ام با پوزش ، امیدوارم که شاعران این منطقه هم اشعارشان را برای انتشار ارسال نمایند
هادیشهرین وصفینده
هادیشهرین نه دئیم وصفی گلستانه ده یر ،
بیر عجب گوشه دی کی ، جنت رضوانه ده یر ،
هر مسافر دئیری ، هند و صفاهانه ده یر ،
ائیله شاهدلری وار حوری و غلمانه ده یر،
مختصر ، آب و هواسی بوتون ایرانه ده یر.
بوتون آرواد، کیشیسی ، کان سخاوت ، نه دئییم،
یوخدو بونلار کیمی بیر مرد شجاعت ، نه دئییم،
گؤرمه دیم بیر بئله مردان عدالت ! ، نه دئییم،
صاحب علم وهنر اؤزگه قیامت ، نه دئییم،
شاعری کان هنر ، حافظ دورانه ده یر.
اؤز پناهیندا گؤروم ساخلاسین اؤل حی معین،
یئتمه سین قامتینه آفت دوران وزمین ،
طول وئرمک نه ضرر، عرض ائدیرم مختصرین،
اؤلا بولمز بونا بیر کس کی ، نجابتده قرین،
رتبه و مرتبه سی خسرو و خاقانه ده یر.
سؤویی ترگان سؤویی داغدان گلیری ، آب حیات،
رتبه ومرتبه سی جمله دن عالی درجات ،
سویو صاف ، ایچمه گه هر جرعه سی بیر آب حیات ،
طعمی خوش ، لذتی یاخشی، مسئله قند و نبات،
بوندان آرتیق نه دئییم، گؤورمه سی،  هر یانه ده یر.
جمله اوغلانلاری نین بویلاری سرو چمنی،
گؤل کیمی نازک و زیبا چکیلیبدیر بدنی ،
کت و شلواری قره ، گورسنیر آغ پیره هنی،
یوزلری لاله تر ، یوخسا گول یاسمنی ،
فی المثل،  پرتو مهر و مه تابانه ده یر.
نه دئییم آدینی ، سیز بو گلن اوغلانه باخین،
عالمه شعله سالیبدیر ، مه تابانه باخین ،
حسن و گلزار ارم ، جنت رضوانه باخین،
بنی آدم بو دگیل ، حوری غلمانه باخین،
هر دؤنوب باخماغی یوز یوسف کنعانه ده یر.
دئسه لر گرکی ، بو سؤزلر کیمین اندیشه سی دیر،
"صادقینین" گولی تعریف ائله مک پیشه سیدی،
اللری بس دئیه سن رندلرین شیشه سیدی،
دل لری من کیمی بیر تشنه لبین توشه سیدیر ،
لبلرینین گهری لعل بدخشانه ده یر.

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد