قطران تبریزی مداح تبار گرگریان
در رابطه با اشعار و مدایح قطران تبریزی که مداح شهریاران شدادیان و روادیان که همان از تبار گرگریان می باشند و در قرن پنجم هجری بر ارّان و آذربایجان حاکمیت داشتند و قطران در دورۀ آنها می زیسته چنانکه از عادات و رسومات آن دوره بود اکثر شاعران مداحان و حکام و پادشاهان حاکم بوده اند قطران تبریزی نیز طبق سروده های مکتوب و مندرج در دیوانش اکثر سروده هایش در مدح شدادیان از جمله ابوالحسن علی لشکری و همچنین ابو منصور وهسودان ابن مملان از روادیان که در آذربایجان به مرکزیت نخجوان و تبریز و گنجه حاکمیت داشته اند اشعاری بعنوان مدح سروده است از آن جمله است غزلی مشهور و مفصل در مدح ابو منصور وهسودان که اول غزل با این شعر شروع می شود :
کسی کش دل برد جانان کسی کش جان برد جانان
که جان دارد و دلبر سبک دارد دل و جان آن
که غزلی است در سی و پنج سطر در صفحه 319 کلیات حکیم قطران در سطر بیستم چنین گوید :
پناه گرگر و گرزن ستون تخمه و لشکر
چراغ گوهر و کشور ابومنصور وهسودان
البته وهسودان ابن مملان از روادیان از هیبت و شکوه پادشاهی برخوردار و بنا به نوشته مرحوم سید احمد کسروی در کتاب شهریاران گمنام صفحه 175 بنام ایشان خطبه توسط خطیبان در منابر خوانده می شده است و در قصیده ای دیگری که اولش با این بیت شروع می شود :
فغان من همه زان زلف تابدار سیاه
که گاه پرده ماه است و گاه معجز ماه
در سطر هشتم چنین سراید :
پناه گرگریان شهریار ابومنصور
که شهریار نژاد است و شهریار پناه
همچنین در قصیده ی دیگری در مدح ابوالحسن علی لشکری که از امرا و حکام شدادیان و درآران و گنجه حاکمیت داشته اند در قصیده مفصلی که اولش با این بیت شروع می شود :
ای شکنج زلف جانان بر پرند شوستری
سایبان آفتابی یا نقاب مشتری
در سطر بیست و سوم همین قصیده چنین آمده است
نحس گردون بر بداندیشان تو پیوسته شد
سعد پیوسته همی بر شهرهای گرگری
نظرات شما عزیزان: