هادیشهر
کلیاتی در باره محال گرگر ، تاریخ و سرنوشتاین منطقه ، بزرگان ادیبان شاعران و کلاً در باره گذشته و حال و ...مطالب خواندنی گوناگون و متنوع...
نگارش در تاريخ جمعه 27 آبان 1390برچسب:بزرگان خیر, توسط آراز

مرحوم حاج میرعباس عمرانی گرگری فرزند مرحوم سیّد آقا که از سادات جلیله و ارجمند گرگر وحاج میر عباس عمرانی گرگری برادرزاده مرحوم آقای حاج سیّد حسین عمرانی گرگری میباشد .حجت الاسلام مرحوم آقای سید حسین عمرانی گرگری ( یکی از روحانیون دانسشمند منطقه و گرگر بودند که در فرصتی مناسب در باره ایشان خواهم نوشت .مرحوم میر جواد عمرانی ، روحش شاد قرار بود عکس و مطالبی درباره ایشان به اینجانب بدهند که اجل مهلتشان نداد و به سرای باقی شتافتند .)

 تقبّل کل هزینه احداثی مسجد جامع واقع در میدان امام حسین (ع) گرگر توسط ایشان یعنی حاج عباس عمرانی گرگری انجام گرفت .یکی از کارهای ارزشمند ایشان است  بدیهی است خدمات ایشان در رابطه با تخریب و تجدید بنای مسجد مزبور فوق العاده حائز اهمیت می باشد . تخریب مسجد جامع قبلی و تجدید بنای آن با عظمتی وصف ناپذیر با هزینه نزدیک به هشتاد میلیون تومان آن زمان  با آنهمه ساختار و عظمت و گنبد و مناره های مربوطه که می توان گفت در شهرستان جلفا و مرند از نظر اهل فن منحصر به فرد می باشد و برای اینکه احیاناً جهت تکمیل جزئی ، هزینه های بعدی نیز برابر وصیّتی که نمودند از ثلث ما ترک خود منظور وتاکید بر انجام آن نمودند بدیهی است ساختمان مزبور دو اشکوبه و با اصول مهندسی و معماری روز انجام یافته شک نیست یاد و نام و روح شریف این فرد مومن در پرتو فرمان مبارک "الهی انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الآخر ابد الآباد دائم السنوات " ورد و ذکر آیندگان و در دفتر باقیات صالحات الهی ثبت و ضبط خواهد بود از محضر عالی و متعالی خدای سبحان مسئلت داریم که روح پاک و مطهر این شادروان را قرین ارواح طاهره ، اجداد ماجدش فرماید .

مسجد جامع تازه تاسیس گرگر

نگارش در تاريخ جمعه 27 آبان 1390برچسب:آداب و رسوم, توسط آراز

وقتی این سطور رامی نویسم نزدیک به شصت سال از عمر خود را سپری کرده ام  ، اما هنوز هروقت فرصتی پیش می آید و به گذشته های دور برمی گردم ، به این نتیجه میرسم که  روزگار کودکی پر خاطره ترین و لذت بخش ترین روزهای زندگی من است (خاطره آن روزگاران .آنزمان ها که حرفها از دل بر می آمد و لاجرم بر دل نیز می نشست و ما جرا های  عروسی و عزای روستای آن روزگاران ما هردو به نوعی موجبات انبساط خاطر مارا فراهم می کرد و بقول شهریار شیرین سخن :

 

حيدربابا ، بولاخلارين يارپيزى

بوْستانلارين گوْل بَسَرى ، قارپيزى

چرچيلرين آغ ناباتى ، ساققيزى

ايندى ده وار داماغيمدا ، داد وئرر

ايتگين گئدن گوْنلريمدن ياد وئرر

بگذارید از عروسی هایمان در آن روزگاران بنویسم که لذت شاد بودن و شاد زیستن را  برای مردمی که هیچ وسیله سرگرمی نداشتند ، به ارمغان می آورد .

آن زمان ها معمولاً دختر و پسر همدیگر را آنگونه که باید و شاید نمی شناختند و یا شناختی از دو ر یا در حد صحبت بزرگان خانه از فرد مورد بحث داشتند . بزرگترها (پدر و مادر و اگر زنده بودند پدر بزرگها و مادر بزرگها با مشورت و همفکری یکدیگر ،دختری را برای پسر خودشان نشان میکردند و چون در روستا ، همه از بود و نبود هم آگاهی داشتند یک روز عصر و یا شب ، مادر یا خاله ویا عمه ی  پسر به خانه دختر می رفتند ( معمولاًدونفر از فامیلهای بسیار صمیمیو مورد اعتماد خانواده ) و بعد از صحبت های متفرقه ، مسئله را مطرح میکردند و مادر دختر به آنها می فهماند که باید با پدر دختر حرف بزند و جواب او بلی یا خیر مسئله را روشن میکرد . مادر دختر شب مسئله را بطور خصوصی با پدر خانواده در میان می گذاشت و در صورت موافقت ایشان ، به خانواده پسر که روز بعد برای گرفتن جواب مراجعه میکردند موافقتشان را اعلام میکردند . و الچی های پسر با شادی و سرور به خانه بر می گشتند و با اعلام موافقت خانواده دختر ، از پدر و مادر پسر مژدگانی ( معمولا در موقع خرید برای دختر یک چادریا هدیه ای در این حدود ، برای این خانم که سمت اِلچی را داشت  میخریدند )میگرفت .

نگارش در تاريخ جمعه 27 آبان 1390برچسب:آداب و رسوم, توسط آراز

 

ایستیرم گرگرین قدیم تویلارونان یازوم ، همان تویلارکی مشهدی عبادون فیلمین آدامون یادونا سالوردولار ، همان تویلارکی دهولون حسنقلی عمی و بالابانون حسینقلی عمی و دم ساخلویان بالابانچوسی دا علمداردان عابدون عمی ییدی . الله هاموسونا رحمت ایله سین . بو آداملاردان و بوتویلاردان عکسیز اولسا چوخ یاخجی اولار . اوتویلارکی اوچ گون اوچگئجه چالوردولار و اوینوردولار و میداندا حلقه ووروب گولشیردیلر و....سیزدن کمک لیک ایستییرم ...یا علی ...

نگارش در تاريخ جمعه 27 آبان 1390برچسب:آداب و رسوم, توسط آراز

بایاتی ها اشعار دلنشینی هستند که سینه به سینه نقل شد ه و اکنون نیز با تمام لطافت ، نوازشگر روح و روان ما هستند و بایاتی های لالایی نخستین پیمان آهنگین و شاعرانه ای است که میان مادر و کودک بسته میشود . رشته ایست ، نامرعی که از لب های مادر تا گوش های کودک را می پوید و تاثیر جادویی آن خواب ژرف و آرامی است که کودک را فرامی گیرد .
رشته ای که حامل آرمان ها و آرزو های صادقانه و بی وسواس مادر است و تکان های گاهواره بر آن رنگی از توازن و تکرار می زند و این آرزو ها آن چنان بی تشویش و ساده بیان می شوند که ذهن شنونده در این که آنها آرزو هستند یا واقعیت ، بی تصمیم و سرگردان می ماند ، انگاری که مادر با تمامی قلبش می خواهد که بشود و می شود .
لالایی ها از جمله ادبیات شفاهی هر سرزمینی است ، چرا که هیچ مادری آن هارا از روی نوشته نمی خواند و همه مادران بی آن که بدانند از کجا و چگونه ، آن ها را میدانند .
اما شعر لالایی از آن مادر است ، زیرا مادر با خواندن لالایی در حقیقت با کودک خود گفتگو میکند و همین قدر که کودک به او گوش میدهد برایش کافی است . به طور کلی لالایی هارا می توان به شیوه ی زیر دسته بندی کرد :
لالایی هایی که مادر آرزو میکند کودکش تندرست بماند و اورا به مقدسات می سپارد
*-لای لای دئدیم اوجادان ، / اونوم چیخدی باجادان ،
سنی تانری ساخلاسین ، / چیچکدن ، قیزیلجادان ،
لالایی هایی که مادر آرزو میکندکودکش به ثمر برسد
لالای دئدیم یاتینجا ، / گؤزلرم آی باتینجا ،
سایارام اولدوزلاری ، / سن حاصیلا چاتینجا ،
*– لالایی هایی که مادر در آن ها به کودک میگوید که با وجود او دیگر بی کس و تنها نیست
لالای امگیم بالا ، / دوزوم چؤرگیم بالا ،
گؤزلرم بؤیویه سن ، / گؤروم کؤمگین بالا ،
*- لالایی هایی که مادر آرزو می کند کودکش بزرگ شود و همسر بگیرد و او عروسیش را ببیند
لالاسی درین بالا ، / یوخوسو شیرین بالا ،
تانری دان عهدیم بودور ، / تویونو گوروم بالا
*- لالایی هایی که مادر آرزو می کند هنگامی که کودک بزرگ شد قدر شناس زحمات او باشد
لالای ددییم آدیوا ، / تاری یتسون دادیوا ،
بویوک اولاسان بیرگون ، / منی سالاسان یادیوا
*- لالایی هایی که مادر از بیخوابی کودک به تنگ می آید
لای لای دئدیم یاتینجا ، / گؤزلرم آی باتینجا ،
جانیم زینهارا گلدی ، / سن حاصیلا چاتینجا
*– در دسته دیگر از لالایی ها مادر افزون بر آن که کودک را با کلام ، ناز و نوازش می کند ، لالایی را بنام او مُهر ( بنام کودک ) می زند
لالای ددیم آدینا ، / حاق یئتیشسین دادینا .
هر لالای ائشیدنده ، / " یک اسم ؟ " دوشر یادیما
شاید مادران جوان امروزی با تاثیر معجزه آسای این کلمات زیاد آشنا نباشند پس امتحانش ضرری ندارد

نگارش در تاريخ دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:آداب و رسوم, توسط آراز

 

نحوه‌ بازي‌ (هفت‌  سنگ‌پس‌ از يارگيري‌ و تشكيل‌ دو تيم‌ به‌ روشهاي‌ معمول‌ براي‌ تيم‌ آغازگر بازي‌ قرعه‌ كشي‌ بعمل‌مي‌آيد. و سنگها را كه‌ تعداد آنها هفت‌ قطعه‌ مي‌باشد بر روي‌ هم‌ مي‌گذارند و افرادي‌ كه‌ آغازگر بازي‌ درخط شروع‌ بازي‌ مي‌ايستند و يك‌ نفر توپ‌ را بطرف‌ سنگها نشانه‌ گيري‌ مي‌نمايد چنانچه‌ به‌ هدف‌ اصابت‌كند سنگها بر روي‌ زمين‌ مي‌ريزد و افراد آن‌ تيم‌ پراكنده‌ مي‌شوند و بازيكنان‌ تيم‌ مقابل‌ به‌ تعقيب‌ افرادآغازگري‌ بازي‌ مي‌پردازند و افراد آن‌ تيم‌ ( بازي‌) هر كدام‌ سعي‌ و تلاش‌ مي‌نمايند دوباره ‌سنگها را بر روي‌ هم‌ بچينند اگر به‌ يكي‌ از افراد تيم‌ توپ‌ اصابت‌ نمود از بازي‌ خارج‌ مي‌شود و بدين‌ترتيب‌ ساير افراد تيم‌ سعي‌ مي‌كنند بازي‌ را سريعتر به‌ پيش‌ ببرند چون‌ يكي‌ از بازيكنان‌ تيم‌ از بازي‌خارج‌ شده‌ بود اگر بازيكنان‌ تيم‌ توانستند سنگها را بر روي‌ هم‌ بچيند مي‌گويند هفت‌ سنگ‌ و اگرنتوانستند بعنوان‌ بازنده‌ اعلام‌ مي‌شوند و بازي‌ را به‌ گروه‌ مقابل‌ خود مي‌سپارند.

 

ابتدا

 

سنگ‌ بازي‌ از جمله‌ بازيهاي‌ مرسوم‌ در بيشتر نقاط ايران‌ است‌ در اين‌ بخش‌ نيز در نقاط روستاي‌ آن‌ بازي‌ شكل‌ مي‌گرفت‌. در بين‌ كودكان‌ عموميت‌ بيشتري‌ دارد وسيله‌ بازي‌ تعداد هفت‌ قطعه‌سنگ‌ مي‌باشد.

نگارش در تاريخ دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:آداب و رسوم, توسط آراز

 

يك‌

نوع‌ بازي‌ ديگر محلي‌ است‌ كه‌ كودكان‌ آن‌ را بيشتر دوست‌ مي‌دارند در اين‌ بازي‌ تعداد افرادبيشتر از 10 نفر مي‌باشد ابتدا ياري‌گيري‌ شروع‌ مي‌شود به‌ دو گروه‌ تقسيم‌ مي‌شوند قرعه‌كشي‌ مي‌شود،يك‌ گروه‌ انتخاب‌ مي‌شود و مشغول‌ بازي‌ مي‌شوند، افراد گروه‌ ديگر به‌ فاصله‌ معيني‌ در كنار بازي‌ هستند توپي‌ در اختيار آنها قرار مي‌گيرد و آنها سعي‌ مي‌كنند با آن‌ توپ‌ افراد داخل‌ بازي‌ را بزنند و آنها نيز سعي‌مي‌كنند ( داخل‌ بازي‌) توپ‌ به‌ آنها اصابت‌ نكند و اگر توانستند توپ‌ را بگيرند يك‌ قص‌ به‌ حساب‌مي‌آيد و اگر توپ‌ به‌ هر يك‌ از افراد بازي‌ اصابت‌ نمايد آن‌ فرد از بازي‌ خارج‌ مي‌شود و اگر نتوانستند آنهارا بزنند ( داخل‌ گروه‌ بازي‌) بازي‌ به‌ همان‌ ترتيب‌ ادامه‌ مي‌يابد و بالاخره‌ وقت‌ غروب‌ فرا مي‌رسيد وآنها يعني‌ برندگان‌، شادي‌كنان‌ به‌ خانه‌هاي‌ خود برمي‌گردند.

 

ووردي‌

قاشدي‌

 

اين‌

بازي‌ بيشتر در بين‌ كودكان‌ رايج‌ است‌ : و بعد از اينكه‌ قرعه‌كشي‌ مي‌شود و يا يك‌ نفر داوطلب‌بازي‌ شد بازي‌ آغاز مي‌شود و افراد دست‌ خود را به‌ او مي‌زنند و فرار مي‌كنند و او نيز بطرف‌ آنها مي‌دودتا آنها را بزند اگر در بين‌ راه‌ توانست‌ يكي‌ از آنها را بزند. آن‌ فرد مي‌بايست‌ بقيه‌ افراد را تعقيب‌ مي‌كرد وآن‌ فرد نيز تا آخر بازي‌ نمي‌توانست‌ افراد را بزند. بازنده‌ مي‌شد و بازي‌ تمام‌ مي‌شد و در آخر بازي‌ افراد سوار فرد بازنده‌ مي‌شدند و او آنها را چند متر حمل‌ مي‌كرد. بعد از اين‌ كار با شادي‌كنان‌ به‌ سوي‌ خانه‌مي‌رفتند
افرادافراد

نگارش در تاريخ دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:آداب و رسوم, توسط آراز

 

 

بین دونفر و معمولاً خانم این بازی صورت میگیرد و مراحل مختلفی دارد . به این ترتیب که پنج قطعه سنگ گرد (مانند گردو ) را انتخاب میکردند و با قرعه یکی از طرفین بازی را شروع میکرد . یکی از سنگها را دردستش نگه میداشت و اول چهار سنگ بقیه را یکی یکی ، بعد دوتا دوتا ، بعد سه تا و یکی و در مرحله آخر هر چهار سنگ را برمیداشت و مرحله بعد بازی را شروع میکرد ، چهارتا سنگ را روی زمین پهن میکرد و دوتا انگشت شست و اشاره دست چپ را مانند پل قرار میداد و سنگها را مثل دفعه قبل اول یکی یکی و بعد.... از زیر پل عبور میداد و در آخر نیز همه چهار سنگی را که از زیر پل انگشتانش گذرانده بود با یک ضربه جمع میکند و هرکس زود تر این مرحله را انجام بهد برنده این بازی میباشد . لازم به توضیح است که در حین بازی در هر مرحلهای دچار خطا شد طرف مقابل به بازی می پردازد و در صورت خطای طرف مقابل ، آن یکی از هرمرحله ای مانده بازی را ادامه میدهد .

شما دوست عزیزی که این سطور را میخوانی اگر بازیهایی از این دست را میدانی در قسمت نظرات نوشته و مرا در چمع آوری اینگونه آداب و رسوم یاری فرمایید .ممنون

از بازیهای دیگر توپ عربی ، هولوش دولابان ، تیله بازی ، گردو بازی ، یازی دیگری با غوزه پنبه (در قدیم محصول پننبه این منطقه فراوان بود .) تخم مرغ بازی در عید و بازیهایی که برای سرگرمی در عروسی ها و جشنها صورت میگرفت .که هرکدام را در فرصت مناسب تهیه و منتشر خواهیم کرد .

نگارش در تاريخ دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:آداب و رسوم, توسط آراز

بازي‌ كودكان‌ هر يك‌ از حيث‌ موضوع‌ از افسانه‌ هاي‌ محلي‌ نشأت‌ گرفته‌ و نحوه‌ عمل‌ يك‌ نوع‌ هوش‌ آزمايي‌ است‌ كه‌ از روزگاران‌ كهن‌ سينه‌ به‌ سينه‌ در ميان‌ قبايل‌ و طوايف‌ و روستاهاي‌ مختلف‌ و نواحي‌شهري‌ ايران‌ باقي‌ مانده‌ است‌ در اين‌ ميان‌ نمونه‌اي‌ از بازيهاي‌ محلي‌ رايج‌ در روستاها و نواحي‌ شهري‌ درمنطقه‌ جلفا  (گرگر) را ذكر مي‌نمايم‌.

قايم‌ موشك‌ بازي‌ (گيزلن‌ پاچ‌)

قايم‌ موشك‌ بازي‌ يك‌ نوع‌ از بازيهاي‌ محلي‌ است‌ كه‌ در ميان‌ كودكان‌ رواج‌ بيشتري‌ داشت (و امروزه نیز بندرت در گوشه و کنار هادیشهر دیده میشود )  و بصورت ‌جمعي‌ وگروهي‌ و تك‌ گروهي‌ انجام‌ مي‌گيرد و تعداد بازيكنان‌ آن‌ بيشتر از 3 نفر مي‌باشد. در اين‌ بازي‌ محلهايي‌را  كه‌ فضاي‌ بيشتري‌ داشته‌ و از موقعيت‌ بهتر و مناسبتري‌ براي‌ مخفي‌ شدن‌ بازيكنان‌ برخوردار باشد در نظر مي‌گيرند .  ابتدا يك‌ نفر از بازيكنان‌ نقش‌ گرگ‌ را بر عهده‌ مي‌گيرد و منطقه‌اي‌ را كه‌ قبلا در نظرگرفته‌ چشمانش‌ را مي‌بندند و با اتمام‌ فرصت‌ مناسب‌ گرگ‌ دستمال‌ را باز مي‌كند و بازي‌ شروع‌ مي‌شود قبل‌ از باز شدن‌ چشمان‌ گرگ‌، بازيكنان‌ بايد در جاهاي‌ مختلف‌ و مناسب‌ مخفي‌ شوند. بازي‌ شروع ‌مي‌شود و گرگ‌ به‌ جستجوي‌ بازيكنان‌ مخفي‌ مي‌پردازد و به‌ تعقيب‌ آنها مي‌پردازند و هریک از‌ اعضاي‌ تيم‌ راببيند به‌ تعقيب‌ آن‌ مشغول‌ مي‌شود. و اگر توانست‌ او را بزند از بازي‌ خارج‌ و بجايش‌کسی که زده شده  وارد بازي‌مي‌شود.  قبلا محلي‌ تعيين‌ مي‌نمودند، هركسي‌ به‌ آن‌ محل‌ مي‌رسيد نجات‌ پيدا مي‌كرد در اين‌ ميان‌ سايربازيكنان‌ تيم‌ نيز از فرصت‌ استفاده‌ مي‌نمايند و سعي‌ مي‌كنند خود را به‌ محل‌ بازي‌ برسانند تا موقعي‌ كه ‌گرگ‌ نتواند كسي‌ را بگيرد بازي‌ تكرار مي‌شود. و بازي‌ بدين‌ ترتيب‌ ادامه‌ مي‌يابد. و بعد از اتمام‌ بازي، ‌بازيكنان‌ شادي ‌كنان‌ به‌ سوي‌ خانه‌هاي‌ خود برمي‌گردند

نگارش در تاريخ دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:آداب و رسوم, توسط آراز
در این پست و چند پست بعدی میخواهم از واژه نامه های محلی خودمان بنویسم . اگر جایی مشکل داشتبفرمایید اصلاح کنم و اگر شما بیشاز اینها میدانید . کامت بگذارید تا در سایت گرگریان اضافه کنم برای ماندگاری برای آیندگان . ممنون 

 

واحدهای اندازه گیری حجم  ‌ (دؤلماق‌ اولچولري‌  )

اولچي‌ (اندازه‌) ظرف‌ حلبي‌ يا مسي‌ است‌ در اندازه‌ يك‌ كاسه‌ كوچك‌

شير را با آن‌ اندازه‌ مي‌گيرند.

اووج ‌(کف‌ دست)‌ -  مقدار گندم‌ يا آرد و يا وسايل‌ ديگر كه‌ در يك‌ كف‌ دست‌  ، (در حاليكه‌ انگشتان‌ بهم‌چسبيده‌ و كف‌ دست‌ باز است‌) جاي‌ مي‌گيرد.

ايكي‌ اووج‌ (كف‌ دو دست‌) گنجايش‌ دو كف‌ دست‌ را گويند در حاليكه‌ دستها از طرف‌ انگشت‌ بهم‌چسبيده‌ باشند و دو دست‌ حالت‌ يك‌ ظرف‌ كاسه‌ را بخود مي‌گيرد.

سيخیم‌. مقدار آرد و گندم‌ و حبوبات‌ كه‌ معمولا در يك‌ مشت‌ بسته‌ دست‌ جاي‌ مي‌گيرد.

آيري‌ اولچي‌ (اندازه‌هاي‌ ديگر)

بير اَل‌ (يك‌ دست‌) واحد اندازه‌گيري‌ آب‌ چشمه‌ جويبار و نهر كه‌ در مجراي‌ معمولي‌ آب‌ و قنات ‌جريان‌ دارد را بير آل‌ گويند.

داوار(دام) : واحد گوسفند و بز و بره‌

مال‌ (گاو) : حد گاو و گاوميش‌ و شيرده‌

ساغ‌ مال‌ : واحد گوسفند و بره‌ شيرده‌

قره‌ مال‌: واحد اسب‌ و الاغ‌ و قاطر

واژه‌ نامه‌ و اصطلاحات‌ عروسي‌

طوي‌ : عروسي‌

گلين‌ : عروس‌

كوره‌كن‌ : داماد

جاهاز: جهيزيه‌

قائين‌ آنا : مادر عروس‌ و داماد

قائين‌ آتا : پدر عروس‌ و داماد

باشليق‌ : شيربها

بالديز : خواهر عروس‌ و داماد

كبين‌ : مهريه‌

نگارش در تاريخ دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:, توسط آراز

 آق‌ ختمي‌ : ختمي‌ سفيد. گل‌ آنرا همراه‌ با گل‌ بنفشه‌ براي‌ التيام‌ ورم‌ و لثه‌ دندان‌ مثرف‌ مي‌كنند و بسيارسفيد است‌

بَنؤوشه‌ : بنفشه‌ : براي‌ درمان‌ سرماخوردگي‌ از آن‌ استفاده‌ مي‌كنند.

يارپوز : پونه‌ : از تيره‌ نعناع‌ است‌ و عرق‌ جوشانيده‌ آن‌ را براي‌ درد و درمان‌ سرفه‌ و درد سينه‌ مفيداست‌ و خلطآور مي‌باشد.

گؤوزابان‌ : گاوزبان‌ : مصرف‌ داروئي‌ داشته‌ و جوشانيده‌ آن‌ جهت‌ سرماخوردگي‌ و ناراحتي‌ قلبي‌ تسكين‌اعصاب‌ مفيد است‌.

بومادران‌ : عرقش‌ براي‌ درمان‌ اسهال‌ بسيار مفيد است‌.

شيرين‌ بيان‌ : از ريشه‌ آن‌ عرق‌ تهيه‌ كرده‌ و براي‌ درمان‌ زخم‌ معده‌ و ناراحتيهاي‌ گوارشي‌ بكار مي‌رود.

چاي‌ الاغي‌ : گياهي‌ است‌ بسيار معطر كه‌ در فصل‌ بهار در سراسر كوهستانهاي‌ منطقه‌ ميرويد وگلهايش‌ قرمز و بنفش‌ رنگ‌ است‌ دم‌ كرده‌ آن‌ براي‌ تنظيم‌ فشار خون‌ و ناراحتي‌ اعصاب‌ و سردرد و رفع‌خستگي‌ و زكام‌ بسيار مفيد است‌.

بيزؤوشا : گياهي‌ است‌ مفيد كه‌ دانه‌هاي‌ تخم‌ريز كوچك‌ آن‌ را در آب‌ گرم‌ جوشانيده‌ و مينوشند.

اَمَن‌ كؤمَنگی‌ : پنيرك‌. گياهي‌ است‌ داروئي‌ برگهاي‌ آن‌ را مي‌چيند در آب‌ جوشانيده‌ و بعد از مدتي‌برگهاي‌ جوشانيده‌ آن‌ را در دمل‌ مي‌گذارند.

بای بينه‌ : گل‌ بابونه‌. از گياهان‌ داروئي‌ بوده‌ گل‌ آن‌ را مي‌جوشانند و از جوشيده‌ آن‌ در جهت‌ رفع‌ دل‌ دردكودكان‌ استفاده‌ مي‌شود.

جاجيغ‌ : گياهي‌ است‌ خوراكي‌ و از آن‌ در جهت‌ پختن‌ آش‌ نيز استفاده‌ مي‌كنند.

داغ‌ مرزه‌سي‌ : مرزه‌ كوهي‌. گياهي‌ است‌ معار كه‌ مصرف‌ خوراكي‌ دارد و برگ‌ خشكي‌ شده‌ آن‌ را در آش‌بكار مي‌برندو براي‌ افراد بيگي‌ نفس‌ دم‌ كرده‌ آن‌ مفيد است‌.

شيوَرَن‌ : خاكشير. دانه‌هاي‌ ريز دارد مصرف‌ طبي‌ دارد و دانه‌هاي‌ آن‌ مهم‌ است‌. و براي‌ درمان‌گرمازدگي‌ و رفع‌ عطش‌ در تابستان‌ بكار مي‌بريد.

اَوَليك‌ : سبزي‌ است‌ كه‌ در آش‌ مي‌ريزند.

اوزَرليك‌ : اسپند. گياهي‌ است‌ كه‌ دانه‌هاي‌ آن‌ در آتش‌ با بوي‌ خوش‌ مطبوع‌ مي‌سوزد و خاصيت‌ضدعفوني‌ دارد. و در اداب و رسوم محلی برای حفاظت از بد نظر بطرق گوناگون استفاده میکنند .

قاز آياغي‌ : نوعي‌ سبزي‌ خوراكي‌ است‌ كه‌ معمولا در اكثر مزارع‌ بخش‌ جلفا مي‌رويد بيشتر در آش‌استفاده‌ مي‌كنند.

عمليك (اَوَلیک)‌ اوتي‌ : كاكوتي‌، آويشن‌. گياهي‌ است‌ مفيد و گل‌ و دانه‌ برگهاي‌آن  بسيار معطر است‌ از عرق‌جوشانيده‌ آن‌ براي‌ دل‌ درد و ناراحتي‌ معده‌ استفاده‌ مي‌كنند.

اودين‌ : كزنه‌ـ داراي‌ برگهاي‌ دانه‌دار است‌ در كنار جويبارها ميرويد جوشانيده‌ آن‌ بيشتر بكار ميرود.

استؤقودوس‌ : براي‌ شكم‌ درد نافع‌ است‌ دم‌ كرده‌ آن‌ مصرف‌ زيادي‌ دارد.

آغ‌ جاباش‌ : سبزي‌ خوردني‌ است‌ از آن‌ در آش‌ استفاده‌ مي‌كنند.

كوشتَره‌ دؤباني‌ : نوعي‌ سبزي‌ خوردني‌ است‌ كه‌ در آش‌ بيشتر مصرف‌ مي‌شود.

قره‌ خود : گياهي‌ است‌ داروئي‌ برگ‌ و گلهاي‌ دم‌ كرده‌ آن‌ را مينوشند براي‌ بعضي‌ از افراد مفيد است‌.

شؤمون‌ : اسفناج‌ . سبزي‌ خوردني‌ است‌.

كاف‌ گيله‌ : سبزي‌ خوردني‌ است‌ براي‌ دفع‌ درد سينه‌ مفيد است‌ نرم‌ كننده‌ معده‌ است‌

مَكه‌ توكي‌ : كاكل‌ ذرت‌. دم‌ كرده‌ آن‌ را براي‌ دردهاي‌ كليه‌ بكار مي‌برند.

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 18 صفحه بعد